در قهقرای بی سابقه بوجود آمده در رسانه های خبری در مظلوم جلوه دادن بارسا بخاطر پنالتی گرفته نشده در دقیقه 93 و تیترها و مطالب احساسی و آنچنانی در رثای بازگشت گواردیولا و فلسفه رمانتیک بارسلونا و ظهور دوباره لاماسیا هرگز نگاهی به آنچه آقای خاص در سالهای حضورش در مادرید به دست آورد به دیده انصاف نگریسته نشده است . دستاوردی که حتی با تساوی در دیدار دیشب که بی شک پیروزی حق مادرید بود زیر سوال نمی رود بارها در سالهای گذشته داوری ها به سمت بارسلونا بوده است و خبری از این همه مظلوم جلوه دادن میلان و آرسنال و حتی آن بازی از خاطر نرفتنی چلسی بدین شکل نشده است ولو اینکه نگارنده به جد معتقد است تمامی این اتفاقات ریشه در اشتباهات داوری دارد و هرگز مسائلی به مانند تبانی با یوفا و فیفا و از این دست منطقی به نظر نمی رسد اما حقیقتا آنچه مورینیو در این سالهای حضورش در مادرید انجام داده است جای تامل و تفکر دارد .
روزی که وی با آن ژست فاتح مابانه بعد از فینال لیگ قهرمانان به سکوهای برنابئو خیره شده بود آغاز یک فعالیت بزرگ در چشمان وی متبلور شده بود . ماموریتی غیر ممکن بارسای آن سالها بارسایی غیر قابل شکست بود . بارسایی محبوب و صد البته بزرگ . بارسایی که ماحصل آن قهرمانی در جام جهانی و یورو با اسپانیا بود حتی بدون حضور مرکز ثقل این قدرت یعنی لیونل مسی . بارسایی که هر 3 کاندید بهترین بازیکن جهان را در خود می دید . مورینیو اما خمار چنین چالش هایی بود . به همان سان که به موراتی آن آرزوی دست نیافتنی اش که با انواع و اقسام مربیان و ستارگان به آن نرسیده بود را هدیه داد. آخرین ناجی مادریدیسموها .آقای خاص . بی شک مسائل درون زمینی دیگر به مادریدی ها کمک نمی کرد . چون کهکشانی های 2 هر آنچه ستاره که در دنیا بود را به چنگال خود در آورده بودند . رونالدو کاکا بنزما آلونسو .........
اما این تیم تنها حضور مردی را استمداد می کرد که به آنها بقبولاند که آنها هم قادرند به مانند اینتر راهی برای بردن بارسای دست نیافتنی پیدا کنند . نه تنها آنها که تمام اروپا . میلان چلسی سلتیک ............
ماموریت مورینیو آغاز شد . 29 نوامبر 2010 شکست تحقیر آمیز مورینیو با 5 گل در نیوکمپ همراه بود حاکی از راه پر و پیچ خم موفقیت قوهای سپید بود . به راستی که آقای خاص به درستی در کنفرانس بعد از بازی اشاره کرد که بارسا یک محصول آماده است و مادرید در ابتدای راه . یرزی دودک که آن سال ذخیره ایکر مقدس بود در خاطرات خود می نویسد که مورینیو بعد از آن بازی با روحیه ای خندان از بازیکنان خواست فردا با خانواده های خود به سطح شهر بروند و خود را از مردم پنهان نکنند . آری او می دانست که این تیم غروری جریحه دار دارد و نیاز به آرامش.....
کوپای مستایا را با درخشش رونالدو و کاسیاس از آن خود کرد تا بارقه های امیدی در دل هوادارنش زنده کند . اما نیمه نهایی معروف و اشتارک و پپه ....... بی شک حتی اگر مادرید گام به فینال می گذاشت آن محصول مورد قبول مورینیو را به منحصه ظهور نگذاشته بود . برچسب فوتبال تدافعی همچنان بر پیشانی مورینیو سنگینی می کرد . سال دوم را با شکست در سوپر کاپ آغاز کرد . اما همان دو مسابقه بارقه های امید بود . بدوم تعصب کمترین حق مادرید قهرمانی در سوپر کاپ بود . لا لیگا را بی حرف و حدیث و با قدرت آغاز کرد . اما هنوز یک جای کار می لنگید . بی شک قهرمانی ولو با شکوه ترین لالیگای تاریخ از لحاظ امتیاز و گل زده بدون شکست دادن بارسا برای مادریدی ها مزه نداشت . شکست دوباره در کوپا که به شهادت خود بارسایی ها حق مورینیو و یارانش نبود مجددا نشان از لغزش و عدم تمرکز مادرید برابر بارسا داشت . ولو آنکه خیلی هم بهتر بازی کنند . اما گل ال کریستیانو بالاخره کابوس نبردن برابر بارسای پپ را پایان بخشید و نیوکمپ هم به آب پاش ها را به نشانه اعتراض به خوشحالی خاص رونالدو باز نکرد .......
سد بزرگ همیشگی مادریدی ها در اروپا با درخشش نوئر یک سال دیگر به ماموریت مو اضافه کرد . چهره شکست خورده و مصمم وی در پایان آن بازی حکایت از قماری نو در کازینوی لیگ قهرمانان داشت ......
سال سوم مورینیو به نوعی پارادوکسی میان شخصیت فوق العاده برابر بارسا و بالعکس آن در برابر تیم های کوچک بود . انگار آنقدر تمرکز مادریدی ها در شکست دادن مستقیم بارسا بود که یادشان رفته بود ختافه و لوانته هم می توانند دردسر ساز باشند . خیلی زودتر از آنچه تصور می شد لالیگا برای مادرید به پایان رسید . جنجال شدید بین اسطوره هایی مانند کاسیاس و راموس و اخباری به مانند توهین به خبرنگار آس و باند پرتغالی و .......
همگان رویای مورینیو را نقش بر آب می دیدند . اما مومنان به مورینیو ایمان داشتند که روزهای سخت عیار بزرگان را به سنجش می کشد ......... شکست های چند گانه بارسا برابر مادرید حقیقتا دلیل اصلی ماموریت حضور مورینیو در مادرید بود. شکستن قبح بارسلونا برای حاضرین در چمپیونز لیگ . دستاورد بزرگ مورینیو در مادرید ایجاد حس قدرت و آرامش در ساق پای مادریدی ها بود. آری می توان بارسا را هم شکست داد . می توان مسی را هم متوقف کرد . انگار مورینیو خراشی روی صورت بارسا ایجاد کرد . خراشی که به تمام تیم ها نشان می دهد تکرار بزرگی در نیوکمپ بسیار سخت ولی غیر ممکن نیست . مورینیو ثابت کرد که به جز پاسکاری های ممتد را های دیگری برای لذت بردن از فوتبال وجود دارد . حال کار به جایی رسیده است که تیم دوم وی در برابر بارسا قدرتمندانه ظاهر می شود . روح مورینیویی در مادرید دمیده شده است ..........
بی شک رفتارهای خاص مورینیو لازمه فوتبال است . فوتبال ماشینی اروپا بدون مورینیو به نفس نفس می افتد . مورینیو به فوتبال رنگ بخشیده است . احساسات ساده و بی غل و غش و بالاوپایین پریدن های بچگانه مورینیو در کنار زمین هیجانی دوباره به فوتبال داده است . حقیقتا چهره اتو کشیده ونگر و فرگوسن و یوپ هاینکس پاره از اوقات خسته کننده می شود . فوتبال و مورینیو لازم و ملزوم یکدیگرند . ماموریت مورینیو تنها یک گام دیگر دارد . دریانورد پرتغالی خود را برای چالشی جدید آماده کرده است . فرانسه انگلستان یا ایتالیا ......... گذر زمان تصمیم ژوزه را برملا می کند . اما هر جا که برود کلی دوربین و عکاس و ژورنالیست دوباره حضور وی ولو به عنوان دشمن تیم مورد علاقه شان در فوتبال ر ا بی قراری می کنند و علاقمندانش دلربایی هایش در کنار زمین را ........ بادبان ها را بکشید اسپشیال وان در راه است
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
نویسندگان
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
فقط ؟
نظرتون در مورد وبلاگ؟
طرفدارکدام تیم هستید؟
پیوندهای روزانه
آمار سایت