-کاراکتر و المان های جزیره مایورکا برای ما شبیه جزیره معروف اسرار آمیزی است که دوران خرد سالی خود را با سریال معروف آن سر کردیم.فردی با گوی شفافی در گوشه یی از این جزیره رفتار هایمان را زیرنظر دارد.با عکس گرفتن ها و بی خیالی های بازیکنان قبل از بازی با طبیعت مایورکا،ناخود آگاه یاد زمان های دوری افتادیم که حسرت از دست دادن اتوو را میخوردیم.آخرین برد به زمان رائول بزرگ بر میگردد که همراه با خرگوش چاق برزیلی هر کدام دو گل زدند و گوتی نیز یکی از گل ها را زد تا هر چه مربی بعد از آن دوران بر روی کار آمد حسرت پیروزی در مقابل قرمز پوشان را بخورد.ترکیب با اربلوا،مارسلو و لاس در میانه میدان همراه بود.که در نیمه اول شبیه یک قرص خواب قوی عمل کردند.شاید با یک بازی بتوان آن را مقایسه کرد،و آن هم بازی رفت با مالاگا بود که به معنای واقعی افتضاح بودیم.
۲-زمانی که توپ بسان آهنربایی که قطب های هم بار خود را میبیند و میپرد، از پاهای اوزیل،لاس،رونالدو و کایخون جدا میشد،در اثر برگشت توپ،سانتری از گوشه راست ارسال شد که باز هم حمد که دقایقی پیش با مارسلو درگیر شده بود،حفره اشکار خط دفاعی رئال را در سانترها و توپ های هوایی نمایان کرد.عجیب است که بعد از بازی با بارسلونا باز هم به شکل های مشابه توپ وارد دروازه میشود و این بار دستکش های جدید کاسیاس،بد یمنی خود را به رخ ما کشید.نحسی نیمه اول فقط به همین ختم نشد و روی کار تمرین شده در دقایق آخر،تنها تیرک دروازه مانع راموس شد تا تنها امیدمان در بین دو نیمه هوش مورینیو باشد.
۳-در ابتدا نیمه دوم لاس که اصلا آن دیارا سابق نبود بیرون رفت،تا ال پیپیتا ریسک پذیری آقای خاص را نشان دهد.بازی کمی بهتر شد اما وقتی دریافت که با این ترکیب هم به جایی نمیرسیم،بازهم از آنشاه مهره های خود را رو کرد وکایخونی که اصلا خوب بازی نکرده بود را در زمین نگاه داشت و کاکا را همراه با کوئنتراو بجای مارسلو و اربلوا به زمین فرستاد تا با سیستم ۲-۵-۳ به بازی ادامه دهیم.کاکا بازی را کمی روانتر کرد و بازی سابق بنفیکا کم کم نشان داد که ارزش آن مبلغ بالا را دارد.ریکی از آن شوت های دوران سن سیرو را زد اما باز هم دفع شد.در دقیقه ۷۱ اوزیل باز هم به مود سابق برگشت و ال پیپیتا در پنجمین سالگرد بازیش در لباس سفید مادرید،بازی را به تساوی کشاند.راموس باز هم گل زد گرچه داور آن را آفساید تشخیص داد.در نهایت سمجی هیگواین و بنزما توپ را به گوشه محوطه جریمه هدایت کرد تا،تصویر تلوزیونیو نمای گنگی را نشان دهد اما ثانیه های بعد پسری با موهای برق گرفته شبیه بازیکنان کارتون فوتبالیستها،از دور خود را به توپ رساند و به تنها نقطه ای که میتوان آن را گل کرد فرستاد و خوشحالی ما بشتر از این بود که به جای نشان دادن شماره خود،شبیه پیزخوان،آمستردام و مادرید،این بار در مایورکا آرم مقدس مادرید را بوسید تا ارزش کاستیا بیش از گذشته نمایان شود.
۴-به جز اعتراض سرخ پوشان به خوردن توپ به شکم راموس(و مطابق همیشه چرت و پرت گفتن های گزارشگران صدا سیما) بد نیست یادی از دو مادریدی کنیم که یکی با بدن نحیف و دو بال سفیدش،فرشته گونه ما را نجات میداد و قلبی را نشان میداد که تا حدودی شبیه عشق ما به خودش است،کسی که جان به لب شدیم در این فراغش،و دومی کسی که ما حتی اواخر مربیگریش را به یاد نداریم اما مانند تمام اسطورهای مادرید او را فراموش نمیکنیم.کسی که مربی دل بوسکه بود،دل بوسکه ای که مربی پسر نیک بود،و پسر نیکی که شاید مربی امسال انزو زیدان باشد.
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
نویسندگان
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
فقط ؟
نظرتون در مورد وبلاگ؟
طرفدارکدام تیم هستید؟
پیوندهای روزانه
آمار سایت