به ادامه ی مطلب بروید...
روز تجلیل شدنت در برنابئو چطور بود ؟
روز مهمی در زندگی من بود . متفاوت بود چرا که همیشه برای بازی کردن به این استادیوم می رفتم و این بار یک تجلیل بزرگ از سوی فلورنتینو پرز و هواداران از من صورت گرفت . از رفتار بازیکنان و دوستانم هم خوشحال شدم . کندو ، مانولین ، خورخه و ... یک روز مهم برای من بود .
چه حسی داشت که کل استادیوم نامت را صدا بزند ؟
در این جا مدافعان بزرگی نظیر کاماچو بازی کرده اند . در طول سالها من پیراهن رئال مادرید را پوشیدم ، سعی کردم که هواداران سرگرم کنم و بیشترین جام ممکن را کسب کنم . دوران خوشی با رونالدو ، رائول ، بکام ، زیدان ، کارمبو ، ماکله له ، ایلگنر ، سیدورف و ... داشتیم . با چنین بازیکنانی بازی کردن آسان بود . وقتی که محبت هواداران را مشاهده می کنم می فهمم که علتش آن دوران بوده است . ما لحظات خوشی در برنابئو داشتیم . هر بار که پیراهن رئال مادرید را می پوشیدم ، می دانستم که دست به کار خوبی خواهم زد . گاهی به مشکل می خوردم ، مثل برخی الکلاسیکوها برابر بارسلونا اما در 11 سال ، دوران خوشی در رئال مادرید داشتم و فکر می کنم که بیشتر هواداران را خوشحال کردم تا ناراحت .
این که کل جمعیت ، ایستاده تشویقت کردند تحسین برانگیز بود اما روابطت با بازیکنان رئال هم همین طور .
من صبحش به زمین تمرین رئال رفتم و هر کسی مرا می دید می گفت :" این جاست . بازیکنی که سالها بازی کرده و جامهای زیادی برده است . " در طول دوران فوتبالم ، همیشه با خوشبختی و طراوت فوتبال بازی کرده ام . همیشه محبت های زیادی به من شده است .
رئال مادرید همیشه در کل دنیا نمادی برای همگان بوده است .
از قدیم در مورد جنجال میان بازیکنان یا بازیکن با مربی گفته می شد اما معمولا چنین چیزی وجود نداشته است . رئال مادرید همیشه یک خانواده بوده است . حتی امروز که از کریستیانو صحبت می کنیم می بینیم که کاملا فرق کرده است . این باشگاه مثل باشگاه های دیگر نیست که فقط از یک یا دو بازیکن صحبت می شود . این جا بازیکنان ، مدیر و هواداران ، یک خانواده در کل جهان هستند . پس فکر می کنم که رئال مادرید چه ببرد ، چه ببازد ، در دنیا بهترین است .
وقتی در رئال مادرید بودی هم این شرایط را درک می کنی ؟
شاید از آن که بیرون بروی بهتر بتوانی درکش کنی . در ترکیه که بودم ، رئال مادرید را طور دیگری می دیدم . همه از این باشگاه تمجید می کردند . وقتی با آن قرارداد داری ، زندگی سخت و پر فشاری داری . اما وقتی بیرون می روی ، هیجانات و نا امیدی ها را با هواداران دیگر سهمین می شود . مقابل تلویزیون ممکن است خیلی اذیت بشوی . من با زیدان و بکام بای می کردم و به رونی و رائول پاس گل می دادیم . من حالا با این که هنوز یک بازیکن فعال هستم ، یک هوادار پر و پا فرص این تیم هستم . رئال مادرید را حالا بیشتر حس می کنم . وقتی توپ روی پای بنزما می افتد فریاد می زنم " شوت کن " یا همین طور " کاسیاس ، بگیرش " . وقتی فقط یک هوادار باشی ، عظمت باشگاه را از بیرون خیلی بیشتر درک می کنی .
همیشه می خواستی یک بازیکن شوی ؟
همیشه . وقتی به چیزی فکر نکنی ، نمی توانی به آن دست پیدا کنی . البته شانس و توانایی ها در آن دخیل هستند . مادرم همیشه به من پند و اندرز می داند . از 18 سالگی فوتبال را شروع کردم و وقتی در یونیائو سائو ژوائو بودم ، با خود می گفتم که رویایم به حقیقت پیوست و پیراهن یک تیم دسته اولی را پوشیدم . با خود فکر کردم :" خدایا ، مرا به یک تیم بزرگ پایتخت بپر . " ناگهان پالمیراس به میان آمد که بازیکنان واقعا خوبی داشت . پس از دو سال و نیم حضور در این تیم ، اینترمیلان موراتی سراغم آمد . کاپلو سپس مشکلاتی پیدا کرد و از لورنزو سانز خواست مرا بخرد . از آن جا ماجرای من شروع شد . پیشرفت حرفه ای و شخصیتی خود را در رئال مادرید داشتم . برای این که به چیزی برسی ، همیشه باید در رویاهایت به آن فکر کنی .
چه تصویری از اسطوره هایت در ذهن داشتی ؟
من و پدرم سانتوسی بودم . در بچگی همیشه عکس په له و بازیکنان سانتوس را نگه می داشتیم .
از روز اولت در رئال مادرید چه به یاد داری ؟
یادم است که موهایم بلند تر بود . به سیبلس هم سر زدم . عکسهایم را هنوز دارم . با یک پیراهن رنگی . هر بار آن عکسها را می بینم ، نمی توانم باورش کنم .
حالا کاسیاس و راموس کاپیتان های تیم هستند . کاپیتانی رئال مادرید مشکل است ؟
هیچ چیز مشکل است . هر بازیکنی کاپیتان رئال مادرید شود باید به آن افتخار کند هر چند که خیلی آسان است . باید در زمانی که اوضاع خراب است ، مسئولیت را بپذیری و در زمان بردن جامها ، بیشتر نفوذ کنی . برای من آسان و جالب بود . برای یک بازیکن ، در باشگاهی نظیر رئال مادرید ، بالاترین حد کاپیتانی است . هم فشار ایجاد می کند و هم غرور .
زیدان گفت که هیچ گاه گل معروف بمب گونه تو را فراموش نمی کند . در موردش گفته بود :" دیدم که به توپ ضربه می زند . ناگهان دیدم گل شد ، نمی فهمیده ام که چه دیده ام . "
نظری ندارم . مردم در مورد آن گل از من می پرسند که چطور آن قدر خوب به توپ ضربه زدم . نمی توان توضیح داد . مردم از خود می پرسند :" آن را دیده اید " تائید می کنند و من به آنها می گویم :" خب ، دیگر نخواهید دید . "
کاسیاس همیشه نهمین قهرمانی در اروپا را به یاد دارد که در رختکن گریه می کرد و تو نزدش رفتی . یادت هست ؟
هر چیزی حسی دارد . می خواستم به ایکر دلداری بدهم . پس از آن توپهایی که گرفت نباید گریه می کرد . می خواستم که او مثل ما جام را بالای سر ببرد ، لذت ببرد ، شامپاین باز کند و ... من هم در برخی بازیهای بزرگی که جامها را می بردم هم شرایط مشابهی داشتم . در این لحظات ، ممکن است که از خوشحالی اشک بریزی و او را هم پس از بازی خیلی در هم رفته دیدم . به او گفتم :" ما یک بزرگ را برای باشگاه بردیم ، با بقیه از آن لذت ببر . "
بهترین روز روبرتو کارلوس در رئال مادرید چه بود ؟
همه . از زمان حضور در سیوداد دپورتیوو نزدیک لاپاز گرفته تا والدبباس . سفر ها در اسپانیا ، خارج آن ، پیش فصل ها در چین ، ژاپن و ... هر روز با فوتبال زندگی کردم که برایم خیلی شادمان و مهم بود .
می توانی تصور کنی که در این رئال مادرید بازی کنی ؟
گاهی زمانی که از تلویزیون بازیها را می بینم ، تعجب می کنم که چرا من در آن جا نیستم تا پاسهای بلند را بگیرم . دوست دارم که پاسهای بلند دریافت کنم ، مثل کاری که با بکام از این جناح به آن جناح می کردیم . حالا این پاسها را ژابی آلونسو می دهد . چرا به کریستیانو پاس ندهم یا برای بنزما سانتر کنم که گل شود ؟ با راموس لذت ببرم . با خدیرا ، اوزیل ، کاکا ، مارسلو و ... لذت ببرم . صدها فکر به ذهنم می آید .
کریستیانو با آن گلی که زد انگار می خواست یاد تو را گرامی بدارد .
فکر می کنم که یک اتفاق خاص بود . در رختکن با او صحبت کردم . بازیکنانی در دنیا نیستند که بتوانند مثل او ضربه بزنند . او در مورد گلش توضیح داد و من و خودش کاملا فهمیدم . بکام هم با قدرت خاصی و با سبک خاصی ضربه می زد . کریستیانو یک پدیده است .
در والدبباس ، یکی از اولین نفراتی که از تو استقبال کرد ، مورینیو بود ...
من مربیانی نظیر کاپلو و دل بوسکه داشته ام اما وقتی در عرصه باشگاهی در مورد بهترین مربی جهان از من پرسیده شود ، فکر می کنم که مورینیو ید طولایی داشته باشد . هر بازیکنی می خواهد که مورینیو مربیش باشد . با او دو ، سه سال پیش که در چلسی بود صحبت کردم و دیدم که شخصیت فوق العاده ای دارد . حالا او را رو در رو شناختم .
دوست داشتی در مقطعی از فوتبالت ، مربی تو می شد ؟
دوست داشتم که مربی باشگاهی باشد که در آن کار می کنم . او یک حرفه ای به تمام معناست . سبک و مسئولیت پذیری خاص خود را دارد . این برای یک بازیکن ، عالی است . وقتی که الکلاسیکو را باخت ، خودش در مقابل همه چیز ایستاد و نگذاشت که بازیکنانش مورد فشار قرار گیرند . بسیاری از رفتارش انتقاد می کنند اما کمتر مربی در انجامش تواناست .
روبرتو کارلوس ، رئال مادرید این فصل را چطور می بیند ؟
خوب . قهرمان واقعی کوپاست و در لالیگا خوبکار کرده است . در اروپا هم شایستگی حضور در نیمه نهایی ، فینال و قهرمانی را دارد . در لالیگا ده امتیاز جلوست و در چمپیونزلیگ با زسکا بازی دارد . بازی برگشت هم در خانه است و فکر نمی کنم مشکلی برای صعود وجود داشته باشد .
فکر می کنی بازی با زسکا چطور باشد ؟
زسکا بازیکن بزرگی نظیر وگنر لاو را از دست داد که زوج دومبیایی بود که سرعت و تکنیک زیادی دارد . بازی مسکو مشکل تر خواهد بود . استادیوم پر خواهد بود اما با توجه به این که بازی برگشت در خانه است ، مشکلی نیست .
باید برای سرمای مسکو آماده شد ؟
فکر می کنم که مادرید سرد تر است . وزش باد متفاوت است . وقتی که در دمای 19 تا 24 درجه زیر صفر باشی ، آن طور که فکر می کنی سرد نیست . در کیف با دمای 11- درجه بوده ام که دمای سردی به نظر می رسد اما آن طور که می گویند نیست . چمن مصنوعی مشکل ساز تر است . در مورد سرما نگرانی وجود ندارد .
این تیم را در سیبلس می بینی ؟
صحبت کردن را دوست ندارم ، منتظر خواهیم ماند اما تردیدی در موردش ندارم .